نرمش قهرمانانه، راهبردی از جنس اقتدار
یکی از حیرتانگیزترین عبارتهای تاکتیکی رهبر معظم انقلاب اسلامی عبارت عمیق و ریشهدار و در عین حال نو و روزآمد «نرمش قهرمانانه» است. بررسی مقالات و تحلیلهای این روزهای رسانههای خارجی و داخلی نشانگر آن
نویسنده: حمیدرضا ابراهیمی
یکی از حیرتانگیزترین عبارتهای تاکتیکی رهبر معظم انقلاب اسلامی عبارت عمیق و ریشهدار و در عین حال نو و روزآمد «نرمش قهرمانانه» است. بررسی مقالات و تحلیلهای این روزهای رسانههای خارجی و داخلی نشانگر آن است که غالبا با این عبارت برخورد تفسیری و تحلیلی کاملا محتاطانهای داشتهاند و نکته اشتراک آنها، آن است که سخن از انتظار برای بیانات تکمیلی یا اقدامات عملی دیگر به میان میآورند.
آیا «نرمش قهرمانانه» اشاره به یک حادثه تاریخی در صدر اسلام و یا دهههای اخیر است؟ آیا «نرمش قهرمانانه» به معنای نوعی کوتاه آمدن در برابر فشارهاست؟ آیا راهبردی است برای تنبیه جریان متمایل به غرب در ایران؟ آیا یک آزمون محدود برای اثبات مجدد چهره منافق، زورگو و بیمنطق آمریکاست؟ آیا صرفا یک مانور برای کاستن از فشارهای بینالمللی است؟ آیا یک مدار بسیار پیشرفته و پیچیده در سپهر سیاست خارجی کشورمان در راستای اهداف اساسی است؟ اینها برخی از سوالها و تحلیلهایی است که این روزها در عرصه رسانهها مشاهده میشود که در ادامه موضوع را از این منظر بررسی میکنیم.
1- برخی از تحلیلگران با این دلیل که «نرمش قهرمانانه» یک اصطلاح خاص است که حضرت آیتالله خامنهای (مدّ ظلّه العالی) در جریان ترجمه کتاب «صلح امام حسن(علیهالسلام)» آن را ابداع کرده و به کار گرفتهاند؛ با سهلانگاری علمی تدبیر قهرمانانه امام حسن(علیه السلام) برای ساماندهی یک مبارزه جدی و پیچیده با دشمنان اسلام را معادل کوتاه آمدن و سازش که ناشی از فشار دشمن و ناتوانی جبهه حق بوده فرض نموده و چنین نتیجه گرفتهاند که نظام اسلامی در برابر فشارهای ناشی از تحریمهای متنوع و ظالمانه غرب کوتاه آمده و با پذیرش مذاکره و ایجاد رابطه، در نهایت ناگزیر به چشم پوشی از برخی آرمانهای بلند جمهوری اسلامی شده است. اما واقعیت آن است اتخاذ سیاست نرمش قهرمانانه هرگز از روی ضعف نظام اسلامی و ناتوانی در برابر فشارهای دشمن نیست، زیرا در صورت صحت این موضوع، این سیاست میبایست در سال گذشته در اوج تحریمها و فشارهای اقتصادی در حوزه نفت، بانک، کشتیرانی و... بود و همچنین شدت بحران منطقه غرب آسیا به ویژه سوریه و پیچیدگیها و ابهامات انتخابات ریاست جمهوری اتفاق میافتاد، نه در زمان حال که با عنایات الهی با تدابیر رهبری معظم انقلاب و ایستادگی مردم قهرمان ما در افق بالاتری از قدرت نرم و سخت قرار داریم.
2- نرمش از سوی یک قهرمان اساسا چه زمانی و یا در مقابل چه کسی و با چه هدفی اتفاق میافتد؟ قهرمان کسی است که در شرایط برتری قرار داشته و تواناییهای کافی را در عرصه عمل دارد. نرمش قهرمان اگر در زمان مناسب نسبت به فرد ضعیف اتفاق افتد، این نرمش معنای لطف و تواضع اوست، اما نرمش قهرمان در برابر حریف تمام عیارش در چه زمانی و با چه هدفی اتفاق میافتد؟ این نرمش قطعا در لحظاتی از مبارزه که کوچکترین سستی او باعث شکستش میشود رخ نخواهد داد و در این شرایط او با تمام توان همانند حریف مجدانه مبارزه میکند. نرمش قهرمان هنگامی رخ میدهد که او در صحنه مبارزه احساس تسلط نسبی میکند و تصمیم میگیرد با استفاده از تجربیاتش فن پیچیده و نوینی به کار گیرد که بتواند با تاثیرگذاری بر محاسبات حریف، با انرژی و زمان کمتر حریف را ضربه فنی نماید و به هدف خویش دست یابد.
3- نرمش قهرمانانه میتواند به مثابه نرمش یک قهرمان قبل از انجام یک مسابقه کاملا جدی تفسیر شود. در این فضا هرچند همه توان خود را به صحنه نمیآورد اما او تلاش میکند تا توانمندیهای درونی خود را به سطح بالاتری برساند و همه مقدمات را آماده کند تا پیروزی بزرگ را به دست آورد.
4- نرمش قهرمانانه را میتوان به مثابه یک راهبرد مقتدرانه متناسب با عرصه جنگ نرم تعبیر کرد. انقلاب اسلامی اکنون پس از سالهای جنگ تحمیلی در طراز پیچیدهتر و بالاتری با استکبار جهانی در نبرد است. عرصه جنگ نرم همان طور که نیاز به قدرت نرم فراوان دارد، نیازمند تاکتیکهای متناسب با خودش است تا اهداف اصلی انقلاب سریعتر به دست آید.
5- دست آخر اینکه عبارت «نرمش قهرمانانه» میتواند اشارههای تاریخی هوشمندانهای را در خود داشته باشد.
این عبارت عمیق برای غربیها و برخی مدعیان یادآور خاطرهای بسیار مهم میتواند باشد.
در سال ۱۳۷۵ در بستر سیاستهای مدعیان عقلانیت و تعامل با دنیا سفرای کشورهای اروپایی کشورمان را ترک کردند که در آن زمان رهبر حکیم انقلاب تاکتیک «نرمش قهرمانانه» را اتخاذ کردند، اما نه اروپاییان و نه هیچ کس اثری از کوتاه آمدن و ضعف در عمل ایشان ندیدند، بلکه با تداوم رفتار غیرمنطقی و متکبرانه فرصتی را که هوشمندانه در اختیارشان قرار داده شده بود از دست دادند و رهبر مقتدر انقلاب در واکنشی مدبرانه با ممنوعیت موقت بازگشت سفیر آلمان به کشور سیلی جانانهای را در صورت نابخردان نواختند و در نتیجه این منظومه سیاستهای خردمندانه همه سفرای اروپایی و از همه دیرتر سفیر آلمان دست از پا درازتر به کشور بازگشتند. به همین دلیل است بنگاه استعماری بیبیسی با اشاره به این موضوع تلویحا هشدار میدهد که پاسخ نامناسب غرب، نه تنها این فرصت را برای تعامل از بین میبرد بلکه نیروهای طرفدار تعامل با غرب را در ایران تا مدتها به شدت منزوی میکند.
در جریان واقعه صلح امام حسن(علیه السلام) پیروزی یا شکست را باید با توجه به هدف شریف آن امام باعظمت ارزیابی کرد. هدف اساسی همه امامان حفظ و گسترش اسلام ناب محمدی بود. در آن زمان معاویه با انواع ترفندها در افکار عمومی مسلمانان شام چنان جایگاهی برای خود دست و پا کرده بود که اگر بگوییم در ذهن خیلیها بالاتر از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) بود گزافه نگفتهایم. این که نماز جمعهای برخلاف نص صریح قرآن در چهارشنبه خوانده شود و مسلمین شام بدون اعتراض همراهی کنند صرفا به خاطر ترس از حکومت جابر نبود. معاویه با حفظ ظواهر چنان مردم را فریفته بود که با افتخار به اول مسلمان عالم دشنام میدادند و در بینمازی او حتی تردید هم به خود راه نمیدادند!
حال اگر بنا بود این گوساله سامری و خال المومنین مقدسمآب در اذهان مردم همان طور رفیع بماند آیا همان بر سر اسلام نمیآمد که بر سر ادیان الهی قبل آمده بود؟ به همین جهت مهمترین هدف امام حسن(علیه السلام) حفظ اسلام و آیین ابراهیمی جدش و شکستن بت بزرگ معاویه و پردهبرداری از چهره واقعی او بود. اگر این بت نمکین از شمشیر جنگ گریخت اما امام او را در دریای صلح خویش از هم گسیخت تا خون حسینی مجال آن یابد که بجوشد و دین رسول خدا را زنده کند. معاویه حتی یک لحظه هم مایل نبود که امام حسن صلح را بپذیرد چون هدف ناپاک او نابودی کامل شجره طیبه نبوت بود. امروز هم صحنه همان صحنه است و فقط تفاوت آن با آن زمان معکوس بودن جهت تاریخ است.
اگر روزگاری جامعه آن قدر از غدیر فاصله گرفت که حاکمیت لیاقت حضور امام را از دست داد و به جای آن که امام بر فراز منبر الهی فرمان خدا را نورافشانی کند سر امام بر فراز نیزهها بیابانها را درنوردید و یا کرسی درس امامت را عوامل منصور شکستند و هارونیان امام را در کنج زندان و پادگان نظامی محصور کردند و موجبات غیبت امام را فراهم آوردند، اکنون جریان تاریخ از مبدأ غیبت به سمت غدیر در حرکت است. در سالهای نه چندان دور منتظران واقعی موعود (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مبارزهها کردند و زندانهای طاغوت زمان را به جان خریدند. قال الباقر و قال الصادق گفتند تا انقلاب اسلامی پیروز شد و امروز پس از عبور از مقاطع کربلایی انقلاب اسلامی در آوردگاه سهمگین جنگ نرم، تدبیر دشمنشکن «حسنی» کمر دشمن را خرد میکند تا با طلوع همیشگی خورشید غدیر آرزوی همه پیامبران و صالحین و مستضعفین عالم تحقق یابد.
اکنون گفتمان انقلاب اسلامی جوان بالنده، عمیق و ریشهدار آماده است با آرامش و اعتماد به نفس در مواجهه با گفتمان فرتوت و مغرور غرب آن را حک و اصلاح نماید و جامعه بشری را بر اساس تعالیم ناب الهی به سوی افقهای همیشه روشن رهنمون باشد.
منبع: جهان نیوز
آیا «نرمش قهرمانانه» اشاره به یک حادثه تاریخی در صدر اسلام و یا دهههای اخیر است؟ آیا «نرمش قهرمانانه» به معنای نوعی کوتاه آمدن در برابر فشارهاست؟ آیا راهبردی است برای تنبیه جریان متمایل به غرب در ایران؟ آیا یک آزمون محدود برای اثبات مجدد چهره منافق، زورگو و بیمنطق آمریکاست؟ آیا صرفا یک مانور برای کاستن از فشارهای بینالمللی است؟ آیا یک مدار بسیار پیشرفته و پیچیده در سپهر سیاست خارجی کشورمان در راستای اهداف اساسی است؟ اینها برخی از سوالها و تحلیلهایی است که این روزها در عرصه رسانهها مشاهده میشود که در ادامه موضوع را از این منظر بررسی میکنیم.
1- برخی از تحلیلگران با این دلیل که «نرمش قهرمانانه» یک اصطلاح خاص است که حضرت آیتالله خامنهای (مدّ ظلّه العالی) در جریان ترجمه کتاب «صلح امام حسن(علیهالسلام)» آن را ابداع کرده و به کار گرفتهاند؛ با سهلانگاری علمی تدبیر قهرمانانه امام حسن(علیه السلام) برای ساماندهی یک مبارزه جدی و پیچیده با دشمنان اسلام را معادل کوتاه آمدن و سازش که ناشی از فشار دشمن و ناتوانی جبهه حق بوده فرض نموده و چنین نتیجه گرفتهاند که نظام اسلامی در برابر فشارهای ناشی از تحریمهای متنوع و ظالمانه غرب کوتاه آمده و با پذیرش مذاکره و ایجاد رابطه، در نهایت ناگزیر به چشم پوشی از برخی آرمانهای بلند جمهوری اسلامی شده است. اما واقعیت آن است اتخاذ سیاست نرمش قهرمانانه هرگز از روی ضعف نظام اسلامی و ناتوانی در برابر فشارهای دشمن نیست، زیرا در صورت صحت این موضوع، این سیاست میبایست در سال گذشته در اوج تحریمها و فشارهای اقتصادی در حوزه نفت، بانک، کشتیرانی و... بود و همچنین شدت بحران منطقه غرب آسیا به ویژه سوریه و پیچیدگیها و ابهامات انتخابات ریاست جمهوری اتفاق میافتاد، نه در زمان حال که با عنایات الهی با تدابیر رهبری معظم انقلاب و ایستادگی مردم قهرمان ما در افق بالاتری از قدرت نرم و سخت قرار داریم.
2- نرمش از سوی یک قهرمان اساسا چه زمانی و یا در مقابل چه کسی و با چه هدفی اتفاق میافتد؟ قهرمان کسی است که در شرایط برتری قرار داشته و تواناییهای کافی را در عرصه عمل دارد. نرمش قهرمان اگر در زمان مناسب نسبت به فرد ضعیف اتفاق افتد، این نرمش معنای لطف و تواضع اوست، اما نرمش قهرمان در برابر حریف تمام عیارش در چه زمانی و با چه هدفی اتفاق میافتد؟ این نرمش قطعا در لحظاتی از مبارزه که کوچکترین سستی او باعث شکستش میشود رخ نخواهد داد و در این شرایط او با تمام توان همانند حریف مجدانه مبارزه میکند. نرمش قهرمان هنگامی رخ میدهد که او در صحنه مبارزه احساس تسلط نسبی میکند و تصمیم میگیرد با استفاده از تجربیاتش فن پیچیده و نوینی به کار گیرد که بتواند با تاثیرگذاری بر محاسبات حریف، با انرژی و زمان کمتر حریف را ضربه فنی نماید و به هدف خویش دست یابد.
3- نرمش قهرمانانه میتواند به مثابه نرمش یک قهرمان قبل از انجام یک مسابقه کاملا جدی تفسیر شود. در این فضا هرچند همه توان خود را به صحنه نمیآورد اما او تلاش میکند تا توانمندیهای درونی خود را به سطح بالاتری برساند و همه مقدمات را آماده کند تا پیروزی بزرگ را به دست آورد.
4- نرمش قهرمانانه را میتوان به مثابه یک راهبرد مقتدرانه متناسب با عرصه جنگ نرم تعبیر کرد. انقلاب اسلامی اکنون پس از سالهای جنگ تحمیلی در طراز پیچیدهتر و بالاتری با استکبار جهانی در نبرد است. عرصه جنگ نرم همان طور که نیاز به قدرت نرم فراوان دارد، نیازمند تاکتیکهای متناسب با خودش است تا اهداف اصلی انقلاب سریعتر به دست آید.
5- دست آخر اینکه عبارت «نرمش قهرمانانه» میتواند اشارههای تاریخی هوشمندانهای را در خود داشته باشد.
این عبارت عمیق برای غربیها و برخی مدعیان یادآور خاطرهای بسیار مهم میتواند باشد.
در سال ۱۳۷۵ در بستر سیاستهای مدعیان عقلانیت و تعامل با دنیا سفرای کشورهای اروپایی کشورمان را ترک کردند که در آن زمان رهبر حکیم انقلاب تاکتیک «نرمش قهرمانانه» را اتخاذ کردند، اما نه اروپاییان و نه هیچ کس اثری از کوتاه آمدن و ضعف در عمل ایشان ندیدند، بلکه با تداوم رفتار غیرمنطقی و متکبرانه فرصتی را که هوشمندانه در اختیارشان قرار داده شده بود از دست دادند و رهبر مقتدر انقلاب در واکنشی مدبرانه با ممنوعیت موقت بازگشت سفیر آلمان به کشور سیلی جانانهای را در صورت نابخردان نواختند و در نتیجه این منظومه سیاستهای خردمندانه همه سفرای اروپایی و از همه دیرتر سفیر آلمان دست از پا درازتر به کشور بازگشتند. به همین دلیل است بنگاه استعماری بیبیسی با اشاره به این موضوع تلویحا هشدار میدهد که پاسخ نامناسب غرب، نه تنها این فرصت را برای تعامل از بین میبرد بلکه نیروهای طرفدار تعامل با غرب را در ایران تا مدتها به شدت منزوی میکند.
در جریان واقعه صلح امام حسن(علیه السلام) پیروزی یا شکست را باید با توجه به هدف شریف آن امام باعظمت ارزیابی کرد. هدف اساسی همه امامان حفظ و گسترش اسلام ناب محمدی بود. در آن زمان معاویه با انواع ترفندها در افکار عمومی مسلمانان شام چنان جایگاهی برای خود دست و پا کرده بود که اگر بگوییم در ذهن خیلیها بالاتر از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) بود گزافه نگفتهایم. این که نماز جمعهای برخلاف نص صریح قرآن در چهارشنبه خوانده شود و مسلمین شام بدون اعتراض همراهی کنند صرفا به خاطر ترس از حکومت جابر نبود. معاویه با حفظ ظواهر چنان مردم را فریفته بود که با افتخار به اول مسلمان عالم دشنام میدادند و در بینمازی او حتی تردید هم به خود راه نمیدادند!
حال اگر بنا بود این گوساله سامری و خال المومنین مقدسمآب در اذهان مردم همان طور رفیع بماند آیا همان بر سر اسلام نمیآمد که بر سر ادیان الهی قبل آمده بود؟ به همین جهت مهمترین هدف امام حسن(علیه السلام) حفظ اسلام و آیین ابراهیمی جدش و شکستن بت بزرگ معاویه و پردهبرداری از چهره واقعی او بود. اگر این بت نمکین از شمشیر جنگ گریخت اما امام او را در دریای صلح خویش از هم گسیخت تا خون حسینی مجال آن یابد که بجوشد و دین رسول خدا را زنده کند. معاویه حتی یک لحظه هم مایل نبود که امام حسن صلح را بپذیرد چون هدف ناپاک او نابودی کامل شجره طیبه نبوت بود. امروز هم صحنه همان صحنه است و فقط تفاوت آن با آن زمان معکوس بودن جهت تاریخ است.
اگر روزگاری جامعه آن قدر از غدیر فاصله گرفت که حاکمیت لیاقت حضور امام را از دست داد و به جای آن که امام بر فراز منبر الهی فرمان خدا را نورافشانی کند سر امام بر فراز نیزهها بیابانها را درنوردید و یا کرسی درس امامت را عوامل منصور شکستند و هارونیان امام را در کنج زندان و پادگان نظامی محصور کردند و موجبات غیبت امام را فراهم آوردند، اکنون جریان تاریخ از مبدأ غیبت به سمت غدیر در حرکت است. در سالهای نه چندان دور منتظران واقعی موعود (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) مبارزهها کردند و زندانهای طاغوت زمان را به جان خریدند. قال الباقر و قال الصادق گفتند تا انقلاب اسلامی پیروز شد و امروز پس از عبور از مقاطع کربلایی انقلاب اسلامی در آوردگاه سهمگین جنگ نرم، تدبیر دشمنشکن «حسنی» کمر دشمن را خرد میکند تا با طلوع همیشگی خورشید غدیر آرزوی همه پیامبران و صالحین و مستضعفین عالم تحقق یابد.
اکنون گفتمان انقلاب اسلامی جوان بالنده، عمیق و ریشهدار آماده است با آرامش و اعتماد به نفس در مواجهه با گفتمان فرتوت و مغرور غرب آن را حک و اصلاح نماید و جامعه بشری را بر اساس تعالیم ناب الهی به سوی افقهای همیشه روشن رهنمون باشد.
منبع: جهان نیوز
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}